English Persian Dictionary - Beta version
 
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
| Help | About | Careers
 
Home | Forum / پرسش و پاسخ | + Contribute | Users
Login | Sign up  
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 230 (2942 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English Persian Menu
chucking U مهار کردن
chuck U مهار کردن
chucked U مهار کردن
chucks U مهار کردن
clamp U مهار کردن
clamped U مهار کردن
clamping U مهار کردن
clamps U مهار کردن
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Search result with all words
cable U طناب یا زنجیر کلفت برای مهار کردن یا کشیدن قایق
cabled U طناب یا زنجیر کلفت برای مهار کردن یا کشیدن قایق
tie U متصل کردن مهار کردن مهار
ties U متصل کردن مهار کردن مهار
control U کنترل کردن مهار کردن
controlling U کنترل کردن مهار کردن
controls U کنترل کردن مهار کردن
mooring U نقطه مهار کردن قایق به ساحل
restrain U نگهداشتن مهار کردن
restraining U نگهداشتن مهار کردن
restrains U نگهداشتن مهار کردن
binding U مهار کردن بار در روی پالت
bindings U مهار کردن بار در روی پالت
aircraft arresting reset unit U وسیله اماده کردن مجددسیستم مهار هواپیما
anchor block U بلوکهایی که جهت مهار کردن لوله هنگام نصب کار گذاشته میشوند
bolster plate U صفحه برای مهار کردن
chucking automatic U مهار کردن خودکار
ground tackle U وسیله مهار کردن قایق
mooring line U طناب برای مهار کردن قایق به ساحل
stanchion U مهار یامحدودکردن تیر دار کردن
triple team U سد یا مهار کردن حریف باسه بازیگر
strings attached <idiom> U تحت کنترل قرار دادن،مهار کردن
Other Matches
controlling U مهار
chucking U مهار
bearing rein U مهار
control U مهار
belaying pin U مهار
frenum U مهار
halters U مهار
span U مهار
spanned U مهار
spanning U مهار
unbridle U بی مهار
spans U مهار
restraint U مهار
make fast U مهار
guy U مهار
bond U مهار
restraints U مهار
guys U مهار
anchorage U مهار
anchors U مهار
guide rope U مهار
anchoring U مهار
anchor U مهار
anchorages U مهار
controls U مهار
halter U مهار
braced U مهار
chainage U مهار
brace U مهار
controlled U مهار شده
anchor pole U دیرک مهار
anchor rod U میل مهار
sagrod U مهار عرضی
sag rod U مهار عرضی
tractable U سست مهار
wiring harness U مهار سیم
cross brace U مهار عرضی
bridle U مهار ناو
bridle U زنجیر مهار
bridled U مهار ناو
knee-brace U مهار زانویی
bridled U زنجیر مهار
daedman U مهار وزنی
bridles U مهار ناو
martingale U مهار جلو
arresting sheave U پل مهار هواپیما
ball control U مهار توپ
restrained U مهار شده
mooring swivel U مدور مهار
prony brake U مهار پرونی
raker U تیر مهار
mooring ring U حلقه مهار
mooring pendant U سیم مهار
mooring line U سیم مهار
angle-tie U مهار قطری
angle-tie U مهار گوشه
bollard U تیر مهار
tie rod U میل مهار
mooring buoy U بویه مهار
drogue U مهار چتری
bridles U زنجیر مهار
stayband U حلقه مهار
knee brace U مهار زانوئی
topping lift U مهار بالایی
stay U تکیه مهار
bollard U میله مهار
gripping jaw U فک مهار کننده
mooring rope U طناب مهار
uncontrolled U مهار نشده
electrical shant U مهار برقی
foot trap U مهار توپ با کف پا
bridling U زنجیر مهار
bollards U میله مهار
bridling U مهار ناو
tawie U سست مهار
holdfast U مهار گیر
span wire U سیم مهار
stayed U تکیه مهار
guy wire U سیم مهار
barricading U مهار هواپیما سد جاده
aircraft arresting complex U وسایل مهار هواپیما
clamps U مهار گیره عقربک
mooring line U طناب مهار مین
aircraft arresting U دستگاه مهار هواپیما
tie down U مهار هواپیما یا کشتی
barricades U مهار هواپیما سد جاده
barricade U مهار هواپیما سد جاده
escalates U از مهار خارج شدن
mooring swivel U خودگر مهار مین
escalated U از مهار خارج شدن
escalate U از مهار خارج شدن
clamping U مهار گیره عقربک
escalating U از مهار خارج شدن
buoy pendant U زنجیر مهار بویه
aircraft arrestment U عملیات مهار هواپیما
clamped U مهار گیره عقربک
clamping sleeve U مفصل مهار کننده
clamping fixture U گیره مهار کننده
barricaded U مهار هواپیما سد جاده
clamp U مهار گیره عقربک
forward bow spring U طناب مهار کشتی
leg trap U مهار توپ با ساق پا
anchored filament U افروزه مهار شده
aircraft arresting hook U قلاب مهار هواپیما
restraining forces U نیروهای مهار کننده
moorage U محل مهار کشتی
equitation U هنر سواری و مهار اسب
arresting system payout U بازده سیستم مهار هواپیما
afterbow U طناب مهار سینه ناو
arresting net stanchion U قلاب تور مهار هواپیما
clamping jaw U فکهای مهار کننده گیره
dragging-piece U [مهار تیر شیروانی نبش]
dragon-piece U [مهار تیر شیروانی نبش]
arresting sheave U ریل و سرسره مهار هواپیما
headfast U طنابی که سرکشتی را با ان به گویه یا باراندازمهارمیکنند مهار
shifts U تغییر محل برای مهار بازیگرخطرناکتر
uncleat U بازکردن طناب مهار قایق ازساحل
shift U تغییر محل برای مهار بازیگرخطرناکتر
hook cable U کابل قلاب اتصال مهار هواپیما
shifted U تغییر محل برای مهار بازیگرخطرناکتر
blocking and chocking U مهار بار روی وسیله ترابری
smothers U شیرجه دروازه بان برای مهار گوی
smothering U شیرجه دروازه بان برای مهار گوی
smother U شیرجه دروازه بان برای مهار گوی
arresting system purchase element U وسیله ضربه گیر سیستم مهار هواپیما
smothered U شیرجه دروازه بان برای مهار گوی
forestay U مهار بین پیش دگل وعرشه کشتی
lied U نگهداشتن ناو بدون استفاده ازلنگر یا طناب مهار
chock U قطعه فلزی 2 شاخه که طنای مهار ازان میگذرد
lies U نگهداشتن ناو بدون استفاده ازلنگر یا طناب مهار
lie U نگهداشتن ناو بدون استفاده ازلنگر یا طناب مهار
fender U بالشتک حایل بین طناب و محل مهار یا قایق دیگر
safety valve U پاس کوتاه به مدافع وقتی دریافت کنندگان دیگر بوسیله حریف مهار شده اند
cargo tie down point U محل مهار بار روی وسیله محل بستن محمولات
tie down U وسیله مهار هواپیما در محوطه پارکینگ وسیله بستن
aircraft arresting barrier U وسیله بازدارنده هواپیما ازحرکت مهار هواپیما
loop sling U مهار حلقوی بار بند حلقوی
mainstays U مهار اصلی که از نوک شاه دگل تا پای دگل جلو امتداد دارد تکیه گاه اصلی
mainstay U مهار اصلی که از نوک شاه دگل تا پای دگل جلو امتداد دارد تکیه گاه اصلی
slings U بند مهار بند قلاب
slinging U بند مهار بند قلاب
sling U بند مهار بند قلاب
arresting gear U دستگاه کم کننده سرعت هواپیما در روی باند دستگاه مهار هواپیما
to let somebody treat you like a doormat <idiom> U با کسی خیلی بد رفتار کردن [اصطلاح] [ مثال تحقیر کردن بی محلی کردن قلدری کردن]
unmew U رها کردن ازاد کردن ول کردن مرخص کردن بخشودن صرف نظر کرن
discharge U اخراج کردن خالی کردن پیاده کردن بار ازاد کردن
discharges U اخراج کردن خالی کردن پیاده کردن بار ازاد کردن
capturing U اسیر کردن گرفتار کردن تصرف کردن دستگیر کردن
captures U اسیر کردن گرفتار کردن تصرف کردن دستگیر کردن
countervial U خنثی کردن- برابری کردن با- جبران کردن- تلاقی کردن
capture U اسیر کردن گرفتار کردن تصرف کردن دستگیر کردن
challengo U ادعا کردن دعوت کردن اعلام نشانی اسم عبور خواستن درخواست معرف کردن
verifies U مقایسه کردن با اصل پیام بررسی کردن ازمایش کردن از نظر صحت و دقت
verified U مقایسه کردن با اصل پیام بررسی کردن ازمایش کردن از نظر صحت و دقت
verifying U مقایسه کردن با اصل پیام بررسی کردن ازمایش کردن از نظر صحت و دقت
verify U مقایسه کردن با اصل پیام بررسی کردن ازمایش کردن از نظر صحت و دقت
shoot U جمع کردن پا وپرت کردن انها همراه باراست کردن سریع بدن
foster U تشویق کردن- حمایت کردن-پیشرفت دادن- تقویت کردن- به جلو بردن
shoots U جمع کردن پا وپرت کردن انها همراه باراست کردن سریع بدن
orient U جهت یابی کردن بجهت معینی راهنمایی کردن میزان کردن
survey U براورد کردن نقشه برداری کردن از مساحی کردن پیمودن بازدید
orients U جهت یابی کردن بجهت معینی راهنمایی کردن میزان کردن
surveyed U براورد کردن نقشه برداری کردن از مساحی کردن پیمودن بازدید
surveys U براورد کردن نقشه برداری کردن از مساحی کردن پیمودن بازدید
to temper [metal or glass] U آب دادن [سخت کردن] [آبدیده کردن] [بازپخت کردن] [فلز یا شیشه]
orienting U جهت یابی کردن بجهت معینی راهنمایی کردن میزان کردن
cross examination U تحقیق چندجانبه بازپرسی کردن روبرو کردن شواهد استنطاق کردن
concentrates U غلیظ کردن متمرکز شدن اشباع کردن سیر کردن
to appeal [to] U درخواستن [رجوع کردن به] [التماس کردن] [استیناف کردن در دادگاه]
concentrating U غلیظ کردن متمرکز شدن اشباع کردن سیر کردن
tae U پرش کردن با پا دفاع کردن و با پا ضربه زدن و خرد کردن
assigned U مامور کردن محول کردن واگذار کردن سهمیه دادن
concentrate U غلیظ کردن متمرکز شدن اشباع کردن سیر کردن
serves U نخ پیچی توزیع کردن تقسیم کردن خدمت نظام کردن
served U نخ پیچی توزیع کردن تقسیم کردن خدمت نظام کردن
serve U نخ پیچی توزیع کردن تقسیم کردن خدمت نظام کردن
assign U مامور کردن محول کردن واگذار کردن سهمیه دادن
to inform on [against] somebody U کسی را لو دادن [فاش کردن] [چغلی کردن] [خبرچینی کردن]
assigns U مامور کردن محول کردن واگذار کردن سهمیه دادن
assigning U مامور کردن محول کردن واگذار کردن سهمیه دادن
calk U بتونه کاری کردن زیرپوش سازی کردن مسدود کردن
buck up U پیشرفت کردن روحیه کسی را درک کردن تهییج کردن
soft-pedalling U رکاب تخفیف صدا وسیله خفه کردن صدا بارکاب پایی صدا را خفه کردن در سخن امساک کردن مبهم کردن
soft-pedaling U رکاب تخفیف صدا وسیله خفه کردن صدا بارکاب پایی صدا را خفه کردن در سخن امساک کردن مبهم کردن
soft-pedaled U رکاب تخفیف صدا وسیله خفه کردن صدا بارکاب پایی صدا را خفه کردن در سخن امساک کردن مبهم کردن
soft-pedalled U رکاب تخفیف صدا وسیله خفه کردن صدا بارکاب پایی صدا را خفه کردن در سخن امساک کردن مبهم کردن
soft-pedals U رکاب تخفیف صدا وسیله خفه کردن صدا بارکاب پایی صدا را خفه کردن در سخن امساک کردن مبهم کردن
soft-pedal U رکاب تخفیف صدا وسیله خفه کردن صدا بارکاب پایی صدا را خفه کردن در سخن امساک کردن مبهم کردن
soft pedal U رکاب تخفیف صدا وسیله خفه کردن صدا بارکاب پایی صدا را خفه کردن در سخن امساک کردن مبهم کردن
cross U تقاطع کردن برخورد کردن قطع کردن یک مسیر
support U حمایت یاتقویت کردن تحمل کردن اثبات کردن
withstand U مقاومت کردن با ایستادگی کردن در برابر تحمل کردن
sterilized U گندزدایی و ضد عفونی کردن خنثی کردن بی اثر کردن
withstood U مقاومت کردن با ایستادگی کردن در برابر تحمل کردن
crosser U تقاطع کردن برخورد کردن قطع کردن یک مسیر
woos U افهار عشق کردن با عشقبازی کردن با خواستگاری کردن
crossest U تقاطع کردن برخورد کردن قطع کردن یک مسیر
withstanding U مقاومت کردن با ایستادگی کردن در برابر تحمل کردن
married under a contract unlimited perio U زن گرفتن شوهر کردن مزاوجت کردن عروسی کردن با
preaches U وعظ کردن سخنرانی مذهبی کردن نصیحت کردن
Recent search history Forum search
1Potential
1strong
1To be capable of quoting
1set the record straight
1Arousing
1pedal pamping
1construed
1این نوشته(پرسش خود را ارسال کنید) درست روی بخشی که فرمان جست وجو می دهد می افتد و مانع پیدا کردن معنای کلمات می شود. چه باید کرد
1meaning of taking law
1Open the "Wind Farm" subsystem and in the Timer blocks labeled "Wind1" and "Wind2", Wind3" temporarily disable the changes of wind speed by multiplying the "Time(s)" vector by 100.
more | برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Perdic.com